مرکز پژوهش متالورژی رازی

مدرسه رازی

پرویز دوامی

از سال 1359 تا سال 1361 انقلاب فرهنگی در ایران موجب تعطیلی دانشگاه ها به مدت سه سال گردید.اولین روز تعطیلی به اتفاق یکی از همکاران دانشگاه را ترک می کردیم جلو درب خروجی نگهبان گفت صندوق عقب اتومبیل خود را باز کنید در طول سالیان کار هرگز در دانشگاه، استادان با چنین برخوردی مواجه نشده بودند. دوست من گفت من دیگر به دانشگاه برنمی گردم و سریعا  ایران را ترک گفت و به آمریکا رفت و در کارخانه اتومبیل سازی فورد به عنوان یک مدیر ارشد استخدام شد. برای رفت و آمد هلیکوپتری مجهز در در اختیار او قرار گرفت. او در دانشگاه صنعتی شریف بسیار فعال بود و در کنار وظایف استادی، مسئولیت های زیادی را در دانشگاه قبول کرده بود. او به خاطر عشق شدیدی که به دانشگاه داشت هرگز ارتباط خود را با دانشگاه قطع نکرد و سالیان بعد برای انتقال تجربیات مدیریتی خود به همکاران به دعوت دانشگاه صنعتی شریف برای سخنرانی به ایران آمدند و از او استقبال خیلی خوبی شد. اصولا ایرانیان برخلاف برخی از مردم دیگر کشور های جهان با کشورشان پیوند عاطفی عمیقی دارند و اکثرا آرزو می کنند چنانچه شرایط مناسب باشد به وطن بازگردند.

در دوران انقلاب فرهنگی اداره و مدیریت دانشگاه با جهاد دانشگاهی بود و آنان به استادانی که در ایران مانده بودند پیشنهاد می کردند می توانید در دانشگاه به فعالیت خود ادامه داده و بیشتر اوقات خود را به ترجمه متونی که مورد نیاز دانشجویان بود بپردازند.یا برای مدتی مرخصی بگیرند. من چون علاقه به ماندن در ایران داشتم تصمیم گرفتم با مرخصی در این سال ها وارد حوزه صنعتی شده تجربیات خود را در این زمینه افزایش دهم لذا بعد از مشورت با همسرم یکی از اتاق های خانه خود را اختصاص به یک آزمایشگاه متالوگرافی دادم. همسرم کارهای آزمایشگاهی را انجام می داد و من هم به کارخانجات مختلف می رفتم و مشکلات تولیدی آنها را بررسی کرده و در صورت نیاز در منزل و در آن آزمایشگاه کوچک مطالعات لازم را انجام می دادم. بعد از یکی دو ماه چهار نفر از دانشجویان سابق من آقای مهندس سرحدی که اکنون در سیلیکون ولی آمریکا به کار اشتغال دارند، آقای دکتر طالبیان که در سال بعد از ما جدا شدند و اکنون در کانادا شرکت موفقی دارند آقای مهندس ورهرام (دکتری بعدی) به ما ملحق شدند و آقای مهندس فریدون توکلی که پس از حدود ۱۰ سال فعالیت از ما جدا شدند.

چون اتاق ما کوچک بود تصمیم گرفتیم جایی را اجاره کنیم. من موضوع را با شادروان مهندس پاینده و دبیر جامعه ریخته گران ایران در میان گذاردم چون ایشان می دانستند پرداخت اجاره محل برای ما مقدور نیست با یکی از اعضای حقوقی جامعه آقای مهندس مرتضی مرادی که کارخانه ریخته گری قطعات آلومنیومی و پلاستیکی در تهران پارس را داشتند صحبت کردند که در ازای مشاوره های صنعتی ما به شرکت ارایه می کنیم  اتاقی را در اختیار ما قرار دهند.اتاقی که که در محوطعه کارخانه و به صورت ساختار فلزی (کانکس) ساخته شده بود به همراه پله های فلزی همراه با تلفن، غذای رایگان  و خدمات بسیار دیگر، ما را پذیرفتند.

اولین کاری که ما برای آقای مهندس مرادی انجام دادیم ساخت آلیاژهای مازاک و زاماک که تا آن زمان برای کشور ما ماده ای وارداتی بود، تحقق بخشیدیم و در مدت حدود دو سالی که در آنجا بودیم آقای مهندس  جافریان که در آن زمان سمت مهمی در اداره صنایع استان لرستان داشتند و اکنون مدیرعامل مرکز پژوهش متالورژی رازی هستند کار دولتی را رها کرده در همان اوایل کار به ما پیوستند. ایشان و دیگر همکاران ما همگی از فارغ التحصیلات برجسته دانشگاه صنعتی شریف فعلی بودند. از بنیان گذاران اولیه مرکز رازی در حال حاضر آقایان مهندس یحیی جافریان و دکتر ناصر ورهرام و من باقی مانده ایم.

شرکت ایران پاتسل که توسط جمعی از فارغ التحصیلان رشته برق دانشگاه شریف تاسیس شده بود وظیفه احداث خطوط انتقال نیرو را برعهده داشت، بعد از انقلاب فعالیت آنها متوقف شده بود لذا به دنبال زمینه کاری جدیدی بودند. آقای دکتر منوچهر طالبیان که در مرکز رازی کار می کردند و شوهر خواهر ایشان که مدیرعامل شرکت ایران پاتسل بودند با من تماس گرفتند که یک زمینه تولیدی برای شرکت ایران پاتسل در نظر بگیریم و در مقابل آنها در انبار خود در خیابان پیامبر مکانی در ابعاد حدود 180 متر مربع را در اختیار ما قرار دادند تا مکانی را برای مرکز رازی تدارک ببینیم. من پیشنهاد کردم یک گارخانه ریخته گری دقیق برای آنها در این مکان به وجود آوریم. البته این نکته را اضافه کنم که تا آن هنگام هیچ کارخانه ریخته گری دقیق در ایران تاسیس نشده بود و اصولا ریخته گری پولادیر که اکنون بزرگترین و وپیشرفته ترین واحد ریخته گری دقیق ایران است از وزارت صنایع سنگین مجوز تاسیس گرفت.

چون با تکنولوژی ریخته گری دقیق آشنا بودیم تصمیم گرفتیم این تکنولوژی را از انگلستان، ژاپن و تایوان خریداری کنیم. وقتی به این شرکت ها مراجعه کردیم متوجه شدیم هزینه انتقال تکنولوژی بسیار بالاست لذا تصمصم گرفتیم با تحقیقات در مرکز رازی و همکاری شرکت پولادیر این تکنولوژی را به صورت بومی در ایران ایجاد کنیم.

برای ایجاد مرکز رازی ما در زمین 180 متر مربعی در انبار شرکت ایران پاتسل، مکان خود را ایجاد کردیم. چون امکانات مالی نداشتیم مقداری صفحات ایرانیت را خریداری کردیم و با گچ آنها را به هم چسبانیده و سرپناهی برای خود ایجاد کردیم. هرکسی از بیرون به این کارگاه نگاه می کرد باور نداشت که درون آن یک آزمایشگاه پژوهشی در حال شکل گیری است.

از خاطراتی که من از این کار پژوهشی دارم ما می بایستی از سیلیکات اتیل هیدرولیز شده با الکل استفاده کنیم. مدت زمان نگهداری این ماده به صورت هیدرولیز 3 ماه است که در حقیقت از زمان سفارش و دریافت محصول عمر نگهداری آن منقضی می شد. ما برای یافتن روش هیدرولیز کردن سیلیکات اتیل از طریق خریداری ماده خام آن به صورت آزمایشگاهی. به خاطر ندارم دقیقا چقدر طول کشید شاید یکی دو سال که ما روش هیدرولیز کردن این ماده را آموختیم. شرکت مون سانتو یکی از بزرگترین شرکت های تولید کننده مواد شیمیایی در جهان که در اکثر کشور های بزرگ شعباتی داشت من به شعبه آنها در فرانسه نامه نوشتم و گفتم ما نیاز به سیلیکات اتیل خام داریم و به دلیل داشتن الکل اتیلیک در کشور و محدود بودن عمر نگهداری سیلیکات اتیل هیرولیز شده منطقی نیست سیلیکات اتیل هیدرولیز شده را از خارج وارد کنیم. ضمنا ما روش هیدرولیز کردن این ماده را می دانم و برای اطمینان آنها روش هیدورلیز کردن را برای آنها ضمیمه نامه کردم. چند روز بعد نامه ای از شرکت مون سانتو فرانسه برای ما آمد که نوشته بودند از برخورد شما لذت بردیم ما به شما سیلیکات اتیل خام را می فروشیم و برای شروع کار 500 کیلوگرم سلیکات اتیل خام به عنوان هدیه برای شما می فرستیم. موقعیکه ما به گمرک مهرآباد برای گرفتن این ماده مراجعه کردیم مامورین فرودگاه ماده را به ما نمی دادند و سوال آنها این بود که چرا شرکت مون سانتو این ماده را رایگان به شما داده است نهایتا با مراجه به مقامات بالای گمرک مهرآباد و با بیان شرح واقعه این ماده نهایتا ترخیص گردید.

ما برای اینکه سریعتر به تولید قطعات ریخته گری دقیق برسیم می بایستی سیستم را ساده تر می کردیم به همین دلیل فرایند شاو را که در میان روش های دیگر ساده ترین بود انتخاب کردیم و در نتیجه سریعا به تولید رسیدیم شاید لازم باشد به این نکته اشاره کنم که دستیابی به تکنولوژی ریخته گری دقیق به طور کامل 10 سال طول کشید. در حال حاضر بیش از 10 کارخانه ریخته گری دقیق با دانش فنی بومی و وارداتی در ایران به کار اشتغال دارند.

شرکت پولادیر با داشتن شرکاء محقق و دانشمند، تکنولوزی ریخته گری دقیق را بسیار توسعه دادند و فوق العاده در کار خود موفق شدند حتی شرکت های صنعتی دیگری را نیز ایجاد کردند.

بعد از  چهار، پنج سال تعداد کارکنان مرکز رازی به حدود 10 نفر رسید. در این سال ها همسر من که در حقیقت یکی از ارکان اولیه تشکیل مرکز رازی بود برای معالجات دو سالی را در انگلستان گذراندیم و از مرکز غافل شدم وقتی به ایران آمدم متوجه شدم همکاران مرکز را به دلیل عدم سودآوری تعطیل کرده اند. جلسه هیئت مدیره را تشکیل دادیم و گفتم به دلیل همکارانی که در مرکز داریم نمی توانم با تعطیلی آن موافقت کنم هرکدام از شرکاء که علاقمند هستند می توانند مرکز را ترک کنند. آقای دکتر طالبیان مرکز را ترک کردند ولی بقیه با انگیزه و تلاش بیشتر به کار ادامه دادند. البته در این فاصله آقای دکتر ورهرام برای گذراندن دکتری خود، 6 سال در ژاپن بودند ولی بعد از مراجعت به ایران در توسعه مرکز خیلی کوشش کردند. آقای مهندس جافریان نیز به دلیل علاقمندی به فعالیت در صنعت چند سالی از مرکز رازی دور بودند.

در ابتدای تاسیس مرکز من برای همکارن چند شرط گذارده بودم. یک، سهام من 51 درصد باشد دوم آنکه هرگز کار مدیریت عاملی به من واگذار نشود و تا تعطیلی موقت مرکز این شرایط وجود داشت و به تدریج اکثر شرکاء مسئولیت مدیر عاملی را برعهده گرفتند.

ولی بعد از تعطیلی موقت مرکز ناچار شدم تا ترک مرکز در سی و دومین سال تاسیس مسئولیت مدیر عاملی را قبول کنم.

در حدود سال دهم تاسس مرکز آقای مهندس رسول کفایی مدیر عامل شرکت فولادریزان که ارتباط نزدیکی با مرکز رازی داشتن و بسیاری از پروژه های تحقیقاتی ایشان در مرکز رازی انجام می شد، با من تماس گرفتند و به دفتر ایشان رفتم و با آقای مهندس محمد رضا رضاپور مدیر عامل مجتمع قطعات فولادی ایران آشنا شدم ایشان یک مجتمع بزرگ صنعتی شامل ده ها شرکت را اداره می کردند و اظهار کردند من بخشی از سهام مرکز را می خرم در مقابل خرید زمین برای مرکز در شهر قدس و پرداخت مبالغی کلیه کار های پژوهشی و توسعه ای مجتمع را به مرکز رازی می سپارم. ما شرکاء مرکز از اینکه بازار بزرگ تحقیقاتی مجتمع قطعات فولادی ایران در اختیار می گیریم موافقت کردیم و نزدیک به 44 درصد سهام مرکز را به مجتمع قطعات فولادی ایران واگذار کردیم.

تقریبا وظیفه بخش توسعه و پژوهش این مجتمع بزرگ را برعهده گرفتیم با توجه به فعال بودن مجتمع قطعات فولادی ایران در بخش های تولید فوم های ساختمانی ، بخش تولید میلگرد های عاج دار فولادی، تولید سیم های فولادی روکش مسی برای صنعت مخابرات، تولید گچ برک کارخانه موجود در ایوانکی، تولید ورق های گالوانیزه در قطعات فولادی ایران و چندین پروژه دیگر. آقای مهندس رضا پور زمینی را در شهر قدس محل فعلی مرکز رازی به نام مرکز رازی به مساحت سه هزار و چند متر مربع خریداری کردند و از درآمد قراردادهای مختلف که نام آنها در فوق آمد، ما قادر به ایجاد ساختمان مرکز رازی خرید دستگاه های مورد نیاز و رشد سریع مرکز شدیم. آقای مهندس رضاپور اصولا در مورد رشد و توسعه مرکز رازی بسیار سخاوتمندانه عمل می کردند. امید وارم با فعالسازی مجدد مجتمع قطعات فولادی ایران ، زمینه های رشد سریعتر مرکز رازی فراهم گردد.

ما در 10 سال اولیه فعالیت مرکز سود قابل توجهی نداشتیم و همکاران ما با فداکاری و دل و جان کار می کردند با توجه به قرض هایی که داشتیم سود شرکت صرف پرداخت بهره ها می شد یک سالی همکاران، آقای مهندس جافریان و آقای دکتر ورهرام، خانم مهندس عسگری، خانم مهندس علی اصغری، خانم مهندس عطاریان، آقای مهندس محرمی   و آقای مهندس وصالی و چند نفر دیگر از همکاران به من مراجعه کردند و گفتند ما امسال حقوق نمی خواهیم در عوض شما قرض های مرکز را پرداخت کنید، فداکاری بزرگی بود ما به همین صورت اقدام کردیم و در آن سال همه بدهی ها را پرداخت کردیم از آن به بعد و حاصل فداکاری همکاران مرکز به سوددهی رسید.

یکی از مهمترین علل موفقیت مرکز رازی انتخاب مناسب همکاران که اکثرا فارغ التحصیلان بهترین دانشگاه های کشور بودند. افرادی عاشق تحقیقات˛ شیفته مباحث علمی و مهمتر از همه دارای تعهد زیاد در انجام وظیفه. امروز در هر کجا که هستند دارای سمت ها و مسئولیت های مهمی هستند. خداوند آن ها را سلامت و بیش از پیش موفق بدارد.

ما به آموزش و ادامه تحصیل همکاران توجه زیادی داشتیم و اکثر همکاران را در داخل و خارج از کشور بورسیه می کردیم. خانم دکتر سپیده علی اصغری بورسیه فوق لیسانس شریف . دکترای دانشگاه منچستر˛ خانم دکتر عطاریان بورسیه فوق لیسانس و دکترای دانشگاه شریف˛ خانم دکتر پلاسید بورسیه دانشگاه شریف و افراد زیادی که از دیپلم به فوق لیسانس رسیدند. کمتر موردی بود که همکاران علاقه مند به ادامه تحصیل و بورسیه های مرکز رازی را دریافت ندارند. من از ذکر اسامی دیگر همکاران برای طولانی نشدن اطاله کلام خودداری می کنم.

روزی آقای مهندس ثقفی فارغ التحصیل رشته برق شریف˛ مدیرعامل سابق فولاد کشور که سمت های مدیریتی مهمی در ایران داشتند از مرکز بازدید کردند و در انتهای بازدید دو نکته را به من یادآور شدندو اول آن که مرکز پژوهشی شما شباهتی به مراکز تحقیقاتی ایرانی ندارد و شبیه مراکز تحقیقاتی کشورهای صنعتی پیشرفته است. دوم آن که کارکنان شما خیلی با دقت انتخاب شده اند. بسیار متعهد و علاقه مند به محیط کاری خود هستند. روزی خانم مهندس پیروزبخت رییس پیشین موسسه استاندارد به من گفتند رییس موسسه بین المللی استاندارد ISO از ایران بازدید داشتند همینطور از مرکز رازی. در برگشت به کشور خود در نامه ای که برای رییس جمهور پیشین ایران آقای دکتر روحانی نوشته بودند اظهار می دارند که نظیر مرکز رازی را در نقاط دیگر جهان مشاهده نکرده اند که واقعیتی انکارناپذیر است.

یکی از ویژگی های مرکز رازی برگزاری دوره های مختلف آموزشی در این موسسه است و اصول سازمان یادگیرنده را کاملا رعایت کرده اند. حتی کتاب سازمان یادگیرنده تالیف پروفسور سینه گه استاد MIT و بنیانگذار سازمان یادگیرنده را برای استفاده مرکز به فارسی ترجمه کرده اند. مرکز رازی همواره تلاش می کرد که واقعا یک سازمان یادگیرنده باشد.

از ویژگی های دیگر مرکز رازی استقرار سیستم بهره وری در مرکز رازی بود. مدیریت مرکز رازی یک مدیریت مشارکتی بود. روزهای شنبه جلسه کل مدیران در اتاق مدیرعامل برگزار می شد و من جزئیات برنامه هفته آینده را به اطلاع همکاران می رساندم و نظرات آن ها را دریافت می داشتم. در حقیقت ارتباط ما بسیار نزدیک بود و همکاران از تمام برنامه های مرکز مطلع می شدند.

هفته ای سه روز یک روز در میان جلسه مدیران بود که در این جلسه در زمینه تمام موارد تصمیم گیری می شد. هفته ای یک روز در روزهای دوشنبه من با کلیه کارکنان یک بخش از مرکز ناهار می خوردم و از نقطه نظرات آن ها آگاه می شدم. در این جلسات همیشه آقایان مهندس جافریان و دکتر ورهرام اعضای هیئت مدیره نیز شرکت داشتند. من هرشنبه در جلسه عمومی قسمتی از کتاب مدیریت جک ولش را به مدت نیم ساعت تدریس می کردم. برای ارتقای فرهنگ سازمانی تلاش زیادی می شد.

کلیه مدیران ناهار باهم صرف می کردند و اگر موضوعی لازم به مطرح کردن بود را باهم مورد مشورت قرار می دادند. سرپرستان آزمایشگاه ها نیز هر روز ناهار را با مدیر آزمایشگاه ها صرف می کردند و مشکلات و پیشنهادات خود را به بحث می گذاشتند.

تمام فعالیت های مرکز توسط کمیته های اختصاصی مدیریت می شد. نظیر کمیته های استخدام˛ خرید˛ آموزشی˛ انضباطی و غیره.

مدیریت مشارکتی به صورت واقعی اعمال می شد و همه همکاران در تمام فعالیت های مدیریتی مشارکت و آگاهی داشتند. کلیه تصمیمات کلان شرکت در جلسات مجمع عمومی و هیئت مدیره اتخاذ می شد.

ما یک شرکت تعاونی داشتیم که کلیه نیازهای کارکنان از برنج گرفته تا روغن˛ لوازم زندگی نظیر مبلمان˛ تلویزیون و غیره را تامین می کرد. ما برنج و روغن و امثال آن را به صورت کلان از ماه ها قبل خریداری و با قیمت ارزان تر برای مثال برنج با نصف قیمت روز به صورت اقساط یک ساله به کارکنان داده می شد. وجود شرکت تعاونی کمک موثری برای اقشار کم درآمد بود.

از ابتدای تشکیل مرکز رازی ما روزهای بسیار سختی را پشت سر گذاردیم. پروژه تحقیقاتی که از طریق صنعت به ما واگذار می شد دارای بودجه های کمی بود. اصولا در ایران برای موضوعات علمی و پژوهشی جایگاه مناسبی وجود نداشته و ندارد. لذا ما مجبور بودیم با ارقام پایین معمولا با زیان پروژه های صنعتی را انجام دهیم. ما یک منشی داشتیم که کارهای تایپی را نیز انجام می داد. حقوق ایشان در آن زمان هزار تومان در ماه بود. ما برای تامین این حقوق مشارکت در راه اندازی یک کارخانه بزرگی را با رقم ۲۰ هزار تومان قبول کردیم که حقوق یک سال منشی تامین شود. ما مجبور بودیم هر ماه چند روز را در این واحد صنعتی بگذارنیم. زمستان سختی بود وقتی با اتومبیل شرکت و راننده از گردنه های صعب العبور می گذشتیم راننده به من گفت ترمز ماشین بریده نمی دانم چکار کنم. چون هوا در حال تاریک شدن بود به راننده گفتم نگه دار و خودم رانندگی اتومبیل بدون ترمز را تا تهران برعهده گرفتم و نزدیکی سحر به تهران رسیدیم. تقریبا در سال های اول فعالیت مرکز ما اکثرا با این شرایط اوقات کاری خود را در شهرها و بیایان ها می گذراندیم و برای ادامه حیات مرکز ناچار به قبول کارها با بودجه کم می شدیم. زیرا تنها عشق ما حفظ مرکز بود. ما اصولا از بودجه ها و کمک دولتی کمتر برخوردار بودیم. با توسعه آزمایشگاه ها از طریق خرید دستگاه های مستعمل قدرت خرید ما به تدریج افزایش یافت. بعضی از ماه ها مجبور می شدیم حقوق کمتری پرداخت کنیم یکی از ماه ها ۱۰٪ حقوق کمتری را پرداخت کردیم و به همکاران قول دادیم در ماه های بعد جبران می کنیم  اگر چه دو نفر از کارکنان ما را ترک کردندولی اکثریت اعتراضی نداشتند حتی پیشنهاد می کردند کسر حقوق را بیشتر کنید. به هر حال این ها لازمه ادامه حیات بنگاه های اقتصادی در ایران است. بسیاری از مراکز تصمیم گیری دولتی تفاوت بین مراکز پژوهشی و آموزشی با بنگاه های تجاری را قائل نبودند. البته استثنایی نیز وجود داشت نظیر تسهیلاتی که وزارت صنایع سنگین˛ وزارت دارایی˛ بیمه و غیره برای ما قائل می شدند اقداماتی که بسیار دلگرم کننده بود.

مرکز رازی در طول حیات چهل ساله خود از نظر همکاری های بسیار ارزنده با صنایع کشور نقش بسیار موثری داشت. از نظر پژوهشی خدمات بسیار ارزنده ای ارائه کرد. نظیر توسعه نرم افزار شبیه سازی قطعات ریخته گی که دارای فروش صنایع داخلی و شرکت های معتبر اروپایی˛ کانادا و برخی از کشورهای دیگر شد. این نرم افزار جوایز بسیار ملی و بین المللی از جمله جایزه WIPO سازمان ملل˛ جایزه 150 هزار دلاری بانک توسعه اسلامی˛ جایزه فارغ التحصیلان دانشگاه شریف در آمریکا را کسب کرد. این نرم افزار موجب ارتقای برخی از صنایع ریخته گری کشور گردید. ابداع فرایند منیزیم در راهگاه که کمک ارزنده ای به صنایع کشور در جریان حمله عراق به ایران نمود و باعث شهرت زیاد مرکز رازی شد. پژوهش برای شرکت سازنده اجزای موتور دیزلی نیروی محرکه راه آهن ایران در زمان تحریم صنایع ایران. پژوهش در تولید لوله های فولادی نسوز برای راکتورهای کاربردی و صنایع نفت و گاز کشور˛ ایجاد شرکت تولیدی رزین های صنعتی از طریق کاربردی کردن پژوهش های انجام شده در مرکز. کسب جوایز متعدد ملی و بین المللی در رابطه با تحقیقات انجام شده در مرکز.

یکی از مهمترین ویژگی های مرکز که عامل بسیار موثر در پیشرفت آن بود عدم ترک مرکز توسط کارکنان و مدیران آن بود. افراد عاشقانه در طی سالیان طولانی کار در مرکز که طول خدمت آنان به بیست و بیست و پنج سال می رسید بزرگترین نیروی پیش برنده در رشد سازمان بود. از نظر سخت افزاری مرکز بیشتر درآمدهای خود را صرف خرید تجهیزات و سیستم های بسیار پیشرفته نظیر سه میکروسکوپ الکترونی˛ آزمایشگاه آب و محیط زیست و دیگر تجهیزات نمود. به گونه ای که بازدیدکنندگان به ویژه شخصیت های خارجی وجود این امکانات پیشرفته در یک مرکز تحقیقاتی را مورد تحسین قرار می دادند و می دهند. مرکز تقریبا هر چه درآمد داشت صرف توسعه آن می نمود. شرکت هایی که به ما دستگاه هایی را می فروختند از اینکه کارکنان سعی در کاهش قیمت دستگاه ها داشتند متعجب بودند و به من می گفتند آیا کارکنان جزو شرکا هستند. باور نمی کردند کارکنان آنقدر به توسعه مرکز وفادار باشند.

یکی از روزها آقای دکتر کرمانشاه معاون پژوهشی وزارت صنایع˛ معادن و تجارت به مرکز رازی آمدند و به من پیشنهاد کردند براساس یک قرارداد پژوهشی ما تجربیات خود را در شکل گیری و توسعه مرکز رازی به صورت گزارشی جامع به ایشان بدهیم. من گفتم نیاز به قرار داد پژوهشی نیست و ما تحت عنوان « مدرسه رازی» قراردادی با یک شرکت مدیریتی منعقد ساختیم تا به صورت مستقل چنین گزارشی را ظرف دو سال با مراجعه به بنیانگذاران˛ مشتریان و کارکنان مرکز رازی تهیه کند. این گزارش به صورت مجموعه ارزشمندی تحت عنوان مدرسه رازی تهیه شد. در این هنگام آقای دکتر کرمانشاه وزارت صنایع را ترک کرده و مسئولیت سازمان مدیریت صنعتی را داشتند. من بر اساس قولی که داده بود این مجموعه را به ایشان تسلیم کردم.

از ابتدای شکل گیری مرکز من به عنوان بنیانگذار اختیارات زیادی داشتم نظیر اکثر شرکت های بزرگ دنیا به تدریج با حل شدن مشکلات مالی و سودآور شدن سازمان برخی از اهداف من مورد تردید قرار گرفت لذا من با حساسیت زیادی که داشتم در سال ۱۳۹۲ تصمیم به انصراف از مدیریت مرکز رازی گرفتم ولی همکاری خود را در سطوح علمی و پژوهشی همچنان تا امروز حفظ کرده ام. طبیعی است ۳۲ سال از بهترین دوران عمر من در مرکز رازی گذشته است لذا همیشه آرزوی من پیشرفت روزافزون این موسسه معتبر آموزشی پژوهشی است.