سیستم یا فرهنگ ؟

پرویز دوامیسیستم یا فرهنگ

در هنگام رخداد انقلاب فرهنگی در ایران دانشگاه ها به مدت سه سال تعطیل بود و اداره آن در این ایام به جهاد دانشگاهی واگذار گردید. به اساتید پیشنهاد شد در ازای دریافت حقوق کتاب هایی را در زمینه تخصصی خود ترجمه یا تالیف کنند. من گر چه به این کار علاقه مند بودم و مولف و مترجم ۱۰ کتاب بودم ولی ترجیح دادم وارد صنعت شده و به تجربه های صنعتی خود بیافزایم. به این ترتیب در منزل دو اتاق خوابه ای که داشتم یک آزمایشگاه کوچک متالوگرافی به اتفاق شادروان همسرم که تحصیلات شیمی در انگلستان داشت ایجاد کردیم. روزها من به صنایع می رفتم و همسرم علاوه بر کارهای منزل آزمایشگاه را نیز اداره می کرد. بقیه ماجرا و چگونگی شکل گرفتن مرکز رازی را درنوشته های قبلی یادگار عمر ذکر کرده ام و در این جا نیازی به تکرار آن ها نمی بینم. بعد از گذشت چند سال از تعطیلی دانشگاه ها ما مجددا شروع به کار کردیم. متاسفانه طوفان حوادث ناگوارترین رخ داد زندگی مرا ورق زد یعنی بیماری همسرم. من به مدت ۲ سال برای بهبود همسرم به انگلستان سفر می کردم و اقدامات پزشکی در آنجا انجام می شد. من در مورد ساختار سازمان پزشکی بریتانیا که بسیار شنیدنی و آموزنده است به تفصیل در نوشته دیگری سخن خواهم گفت. متاسفانه تلاش های پزشکان ثمری نداشت و همسر نازنینم به جهان باقی پیوستند. بعد از این واقعه من به شدت بیمار شدم حتی با عصا نیز قادر به راه رفتن نبودم. زخم های عمیق در بدنم ظاهر  می شدند و پزشکان قادر به شناسایی علل آنها  نبودند. من نمی خواهم شما عزیزان را متاثر سازم بلکه هدف من ذکر دو خاطره از انسانیت انسان ها است.

من در طول زمان دو ساله و شاید هم سه ساله مسئولیت تدریس تمام دروسم را جناب استاد عالیقدر  دکتر جلال حجازی این انسان بزرگ که از او بسیار آموخته ام برعهده گرفتند. از ایشان که مرا در آن ایام بسیار تلخ یاری رسانیدند صمیمانه سپاسگذارم. اجر ایشان با خداوند قادر و مهربان. مورد دوم توجه مخصوص بخش متالورژی جهاد دانشگاهی بود و با این که همه اختیارات مدیریتی دانشگاه را در اختیار داشتند با ما طوری رفتار می کردند که همواره اعمال نظرات ما را در انجام کارها در الویت آنها بود.

من بعد از در گذشت همسرم دیگر قادر به کار نبودم حتی با عصا به سختی راه می رفتم به همین دلیل از دانشگاه درخواست یک سال مرخصی بدون حقوق نمودم. مدیر جهاد دانشگاهی بخش متالورژی پیش من آمدند گفتند چرا درخواست مرخصی بدون حقوق کرده اید. پاسخ دادم نمی توانم به دانشگاه بیایم. گفت مگر قرار است شما به دانشگاه بیایید ما به منزل شما می آییم. این نوع برخورد خیلی در من اثر گذاشت به طوریکه با هر سختی که بود بعضی از روزها به دانشگاه می آمدم و با گذشت زمان، آمدن من به دانشگاه بیشتر شد به گونه ای که در ترم بعدی تدریس را نیز شروع کردم. این موضوع را از این لحاظ مطرح کردم که مراتب سپاس خود را از دانشجویان عزیزم در جهاد دانشگاهی شریف بیان کرده و از طرف دیگر اثرات روانی دوستی و انسانیت در بهبود وضعیت جسمی و روانی انسان ها بازگو کنم.

همانطوریکه که در نوشته های قبلی اشاره شد مرکز رازی بدون هیچگونه سرمایه گذاری مالی در دوران تعطیلی دانشگاه ها  تشکیل شد و توسعه آن از طریق درآمدهای خود شرکت انجام یافت. یکی از دلایل موفقیت ما دقت در انتخاب کارکنان می بود. اصولا این همکاران انسان هایی خردمند، کم توقع از نظر مالی، سخت کوشی بودند. در ابتدای شروع کار همکاران متحد شدند که هرگز کارهای سازمانی و مسئولیت های مدیریتی را به من ندهند و وظیفه ی اصلی  من پژوهش و آموزش کارکنان بود. طی دوران حدود ۱۰ ساله اکثر همکاران ما به مدیریت عامل مرکز رسیدند ولی هنگامیکه مشکلات به یک مرحله ی بحرانی به ویژه از نظر مالی رسید من ناچارا مسئولیت مدیریتی را نیز قبول کردم. ما اصولا تا حدود ۲۰ سال اول فعالیت هایمان سود قابل توجهی نداشتیم و هیچ نوع کمکی نیز دریافت نمی کردیم. در این سال ها ما حدود ۲۰۰ میلیون تومان بدهی داشتیم و هرچه سود ما بود صرف پرداخت این بدهی می شد. در این سال ۲ اتفاق رخ داد. اول قرار شد ۱۰ درصد از حقوق کارکنان را کسر کرده و جزء دیون آتی آنان قرار دهیم. در این شرایط تعداد بسیار اندکی مرکز را ترک کردند و مابقی افراد تصمیم گرفتند که حتی با کار کردن بدون دستمزد اصل بدهی را ظرف یک سال باز پرداخت کنند. در کمال ناباوری با فداکاری همکاران به ویژه مدیران ارشد سازمان بدهی مرکز پرداخت شد و از آن سال به بعد روز به روز سوددهی سازمان افزایش یافت. واقعا ادامه حیات مرکز مدیون خردمندی و فذاکاری این عزیزان است. از درگاه خداوند مهربان برای همه آنان که چه در مرکز مانده اند و یا در سمت های دیگر منشاء خدمات بسیار ارزشمندی برای کشور هستند آرزوی تندرستی و شادکامی دارم. نامشان هرگز از لوح وجود ما پاک نخواهد شد.

من همیشه معتقد بوده و هستم که بزرگترین مشکل کشورهای جهان سوم و یا به عبارت امروزی کشورهای جنوب، فرهنگ ، اخلاق و انسانیت است. هدف ما به خصوص در دانشگاه ها تربیت انسان بهتر، خلاق تر و مهربانتر برای خدمت رسانی نه تنها به کشورمان بلکه جامعه جهانی است.

از نظر مقاطع تحصیلی دانشگاهی بهترین دوران شکل پذیری شخصیتی دانشجویان دوران کارشناسی است و در مقاطع کارشناسی ارشد  و دکتری کمتر شکل پذیر هستند. یکی از اساتید معروف انستیتو تکنولوژی ماساچوست، MIT که در سال های ۵۵-۵۶ به مدت یک سال در دانشکده ما در فرصت مطالعاتی بودند همیشه از استادان ایرانی سوال می کردند که دوره لیسانس خود را در چه دانشگاهی دیده اند و دوره های بعدی را چندان مورد توجه قرار نمی دادند. لذا مهم ترین دوران تربیتی دانشگاه در مقطع تحصیلی کارشناسی است لذا به نظر من دوران پژوهشی که ماهیت آن درآمد زایی برای استاد و دانشگاه است نبایستی منجر به بی توجهی به دوران بسیار مهم کارشناسی شود. در این دوره معمولا بهترین و با تجربه ترین اساتید را به خدمت می گیرند. من در بخش تجربیات دانشگاهی ام در این مورد به تفضیل سخن خواهم گفت. در تمام مقاطع تحصیلی هماهنگی بین دو معیار دانش و اخلاق اهمیت زیادی دارد. در دانشگاه ها به ندرت درباره قدرت شخصی، یکپارچگی شخصیتی، مهربانی، همکاری و چطور جهان بهتری بسازیم گفتگو می شود. دانشگاه های ما همواره بایستی ماموریت تربیتی و تعلیمی آن ها یعنی تبدیل نوجوانان که زندگی شان توسط خانواده ها و مدارس شکل می گیرد به بزرگسالانی با عقل و درایت کافی همراه با پذیرش مسئولیت زندگی خودشان و جامعه را به خوبی درک کرده و آن ها را بپذیرند. علوم و جهانی شدن یکی از مهم ترین زمینه های آینده نگری در جهان پیش رو و بعد از کروناست. یک واقعه آموزنده دیوار چینی در دانشگاهی توسط دو بناست. از یکی می پرسی چکار می کنی پاسخ می دهد آجرچینیمی کنم و دیوارمی سازم. از دیگری که همان کار را می کند همان سوال را می پرسید او پاسخ می دهد که من مشغول ساختن دانشگاه هستم. ما نیاز به افرادی داریم که ذهنیت دانشگاه سازی دارند.

ضرورت تدریس علوم انسانی در دانشگاه ها از این نظر اهمیت دارد که معنای انسان بودن را به دانشجویان می فهماند. هدف آموزش فارغ التحصیلانی است که عمق دانش شان با وسعت فهم شان تطابق داشته باشد. اینان افرادی خواهند بود که تغییرات لازم در جهان را به وجود می آورند. رهبران بایستی به دانشگاه ها آرمان گرایانه نگریسته نه به صورت یک بنگاه اقتصادی. بدیهی است اینها منبع موفقیت های مالی در قرن های آینده خواهند بود. امروزه مطالعات بین رشته ای و چند رشته ای مانند مطالعات فرهنگی و فکر،مغز و رفتار در حال افزایش است. دانشجویان امروز بایستی از هر موضوعی کمی بدانند ولی از یک موضوع یعنی زمینه تخصصی شان بسیار بدانند. به ادای دینی که به جامعه دارند پایبند باشند. دانشجویان می بایستی نحوه یادگیری و فکرکردن را بیاموزند. آن ها نه تنها یک شهروند کشور مادری شان باشند بلکه تربیت آن ها منجر به تبدیل شدن آنان به شهروندان جامعه جهانی باشد. عذر می خواهم که از مطلب اصلی دور شده ایم این اخلاق معلمان است هنگامی راجع موضوعی صحبت می کنند علاقه مند هستند مسئله را به طور کامل و تا اغناء خواننده ادامه دهند.

من با کلمه جادویی” سیستم“ پس از سال ها اشتباه و خطا آشنا شدم نمی توانستم این دستاورد بزرگ را با شما به ویژه نسل جوان به اشتراک نگدارم.

بعد از تاسیس مرکز پژوهش متالورژی رازی من برای افزایش بهره وری تنها به بهبود فضای فرهنگی و آموزش های علوم انسانی توجه داشتم و این مسیر را بهترین طریق افزایش مسئولیت پذیری کارکنان مرکز می دانستم.

زمانی که ما در دانشگاه ها درس می خواندیم علاقه زیادی به مطالعه جزوات آموزشی آقای مهندس بازرگان استاد ترمودینامیک دانشکده فنی دانشگاه تهران داشتیم. بعد از زندانی شدن مرحوم استاد بازرگان جزوات درسی ترمودینامیک ایشان در اکثر دانشگاه ها تکثیر می شد و ما علاقه مند بودیم در کنار درس اساتیدمان این جزوات را نیز مطالعه کنیم. پس از انقلاب اسلامی در ایران ایشان چند کتاب نشر دادند. من در یکی از کتاب های ایشان به جمله سحرآمیز ”سیستم“ برخوردم و ایشان اشاره کرده بودند که اگر چه فرهنگ اساس پیشرفت ملت و جوامع است ولی در مدیریت شرکت ها و سازمان ها ”سیستم“ اولویت دارد زیرا فرایندی زود بازده است البته هرگز نبایستی ارتقا فرهنگ سازمانی را فراموش کرده و نادیده گرفت. من در سلسله مقالات خودم در وبلاگم مدلی برای فرهنگ سازمانی یک مرکز پژوهشی ایرانی ارائه کرده ام که مطالعه آن را به مدیران مراکز تحقیقاتی توصیه می کنم. در اینجا دریغم آمد از شادروان مهندس بازرگان نقل قولی نکنم. شادروان مهندس کاظم کریمیان پور دوست من نقل می کرد ما در شرکت راه و ساختمان سازی خودمان در شعبه قزوین یک مشکل محاسباتی تحقیقاتی داشتیم و از آقای مهندس بازرگان دعوت کردیم به قزوین آمده و ما را در رفع این مشکل یاری دهند. ایشان سر ساعت به شرکت ما آمدند و بعد از ۲ ساعت انجام محاسبات تاسیساتی مشکل ما را حل کردند. هنگامیکه می خواستند ما را ترک کنند مدیر عامل شرکت ما مبلغی را که من مقدار آن را به خاطر ندارم مثلا ۲۵ تا ۵۰ هزار تومان در پاکت سر بسته گذاشت و به ایشان دادند. آقای مهندس بازرگان پاکت را باز کردند و ۲ هزار تومان از آن را برداشته و بقیه را مسترد کردند. وقتی که ما اعتراض کردیم گفتند حق التدریس ما در دانشگاه ساعتی هزار تومان است من امروز به شما دوساعت درس دادم و حق الزحمه من ۲ هزار تومان می شود. به ایشان گفتیم شما با ماشین خود به اینجا آمده اید و برمی گردید هزینه آن چقدر می شود؟ ایشان در پاسخ گفتند مگر ما برای رفت و آمد به دانشگاه مبلغی دریافت می کنیم. این واقعه را در این جا آوردم که درسی برای جوانان کشور ما باشد که تخصص و اخلاق حرفه ای را توامان دارا باشند.

اگر چه در چند دهه اخیر شرکت ها و سازمان های عمومی و خصوصی سرمایه گذاری و توجه بسیاری به فرهنگ سازمانی، ساختار و مدیریت سازمان های پیشرو نموده اند ولی هنوز نیز یکی از اساسی ترین مشکلاتی که اکثر سازمان های ما با آن مواجه اند مسائل فرهنگی، اخلاق حرفه ای و انضباط سازمانی است.

مطالعات نشان می دهد که برای فعالیت تمامی گروه های سازمانی وجود انضباط امری بسیار ضروری است. اعضای هر گروه باید میل و خواسته های شخصی خود را کنترل کنند و برای نفع همگانی همکاری کنند. به عبارتی دیگر آن ها باید خودشان را به نحوی منطقی با کد های رفتاری تعیین شده توسط سازمان که مدیریت ها براساس اصل مهم شایسته سالاری انتخاب شده اند تطبیق دهند. من مدیرانی را می شناسم که هنوز بعد از سالیان زیاد موفق به ضرورت آراستگی خود و کارکنان تحت مدیریت خود برای جلب رضایت بیشتر مشتریان نشده اند. در این سازمان ها نپوشیدن لباس کار یک مزیت ضروری شده است. در هر سازمانی مهارت مدیریت در ایجاد یک فضای سالم انضباطی از مهم ترین ویژگی های سازمان بوده و هر یک از آنها می بایستی الگوی شایسته ای در رفتار سازمانی برای دیگر همکاران باشند.

روزی رئیس فرهنگستان علوم ایران که ضمنا رییس جمهور نیز بودند به فرهنگستان آمدند و ضمن صحبت با اعضای پیوسته فرهنگستان اظهار داشتند که کشور ما با مزیت های بسیاری که دارد در ۵ سال آینده جزء اقتصادهای برتر جهان خواهد بود. (شاید گفتند پنجمین و حافظه ی من یاری نمی کند و نگران ارایه ارقام اشتباه هستم.) من در پاسخ گفتم که امیدوارم چنین شود ولی به دلیلی که اکنون خواهم گفت چنین پیش بینی تحقق نخواهد یافت. یکی از دوستان من در دانشگاه صنعتی اصفهان برای من این موضوع را نقل کردند که یکی اساتید ایرانی دانشگاهی در کانادا( که اسم آن را فراموش کرده ام) پس از ۱۷ سال دوری از وطن به دعوت دانشگاه صنعتی اصفهان جهت سخنرانی به ایران می آید. ایشان اظهار می دارد که در این سال های دوری از وطن همواره این سوال را از خود می پرسیده است که چرا کشور ما ایران علیرغم این همه مزیت های نسبی، معادن سرشار، نفت و گاز، بزرگی و تنوع اقلیمی، مکان خاص جغرافیایی و شاهراه اقتصادی، اکثریت نیروی جوان و با استعداد و عشق به وطن ما هنوز به جایگاه شایسته خود نرسیده ایم این استاد ایرانی می گفت من پاسخ را در یک کلمه”سیستم“ یافتم. او می گفت برای من دانشگاه صنعتی اصفهان هتل عباسی را رزرو کرده بودند که واقعا هتل زیبایی بود و من نظیر آن را هرگز در کانادا ندیده بودم. زمانی که در حال صرف صبحانه بودم برای من صورت حساب می آوردندکه باید اینقدر ریال را پرداخت کنم، در پاسخ می گفتم که من مهمان دانشگاه صنعتی اصفهان هستم بعد از چند دقیقه پرس و جو می گفتند ببخشید ما متوجه نبودیم. بار دیگر هنگامیکه که می خواستم هتل را ترک کنم متصدی صندوق صورت حسابی را به من می داد که اینقدر باید پرداخت کنم و باز دوباره می گفتم که من مهمان دانشگاه صنعتی اصفهان هستم. بعد از ۱۰ تا ۱۵ دقیقه جست و جو و پرسش از من عذرخواهی می کردند، من پاسخ سوال سالهای طولانی خود را در هتل عباسی یافتم، ما زیباترین هتل را داریم ولی ”سیستم“  اداره آن جا را نداریم.

من با تجربه ۳۲ سال بنیانگذاری، رهبری و مدیریت مرکز رازی نزدیک به دو دهه با مشکلات شدید مالی روبه رو بودم، زمانی که با حمایت همکاران گرامی که در این سال ها دارای تجربیات گرانبهایی بودند تصمیم گرفته شد که مرکز سیستم مدیریت مشارکتی را در پیش گیرد. ما در آن سال ۲۰۰ میلیون تومان بدهی داشتیم که هرساله مقادیر زیادی بهره می دادیم. همکاران پذیرفتند با کاهش حقوق خود، تلاش بیشتر و حتی بدون دریافت حقوق این بدهی را بازپرداخت کنند. این اقدام انجام شد و ما با همکاری هم کل بدهی را پرداخت کردیم. سپس شورا ها، کمیته ها و گروه های کار را مطابق آنچه که در مدل و فرهنگ سازمانی پیشنهادی من آمده را تشکیل دادیم.

شورای راهبردی سه جلسه در هفته، شورای سرپرستان غیر از پنجشنبه و جمعه، جلسات روزانه،کمیته های خرید، استخدام، شورای بانوان،شورای کارگران،کمیته بهره وری، صندوق تعاونی، کمیته انضباط وغیره. با ایجاد ساختار تشکیلاتی و سیستمی مرکز پژوهش متالورژی رازی به سرعت رشد نمود. در کنار استقرار سیستم و فرهنگ سازمانی نیز مورد تقویت قرار گرفت. از نظر من و همکارانم سیستم و تفکر سیستمی در بهره وری سازمان اثرات کوتاه مدت و دراز مدت خود را به خوبی نشان داد.

پرویز دوامی

استاد دانشگاه صنعتی شریف