چرا شرکت های ایرانی بیش از یکی دو نسل عمر نمی کنند؟

همواره این سوال را از خودم پرسیده ام،  که چرا  عمر شرکت های ایرانی بیش از یکی دو نسل نیست؟ عمر طولانی شرکت ها و سازمان ها چنانچه همراه با نوآوری باشد چرخه عمر سودمند آنها سالیان دراز به طول می انجامد.

ادیسون که در خانه محقری زندگی می کرد و در ایام نوجوانی روزنامه فروشی در راه آهن نیویورک بود او با استفاده  از خلاقیت خود بیش از 1000 اختراع به نام خود ثبت کرد. هنگامیکه به او لقب یکی از بزرگترین نوابغ جهان را دادند در پاسخ چنین گفت ” مرا هرگز  نابغه ننامید” دستاورد های من 1 تا 5 درصد شانس ( عدد صحیح را حافظه ناتوان من یاری نمی کند) و 95 درصد تلاش مداوم شبانه روزی است.

نمیدانم واقعیت دارد یا نه هر ساله روز تولد او یک دقیقه برق های روشنایی را در سراسر ایالات متحده آمریکا خاموش می کنند تا مردم بدانند زندگی ادیسون چه ثمرات بزرگی برای ملت این کشور داشته است. من خانه محقر و موزه با شکوه اور ا دیده ام. دانشکده برق و الکترونیک MIT برای قدردانی از این مرد بزرگ ژنراتور ساخت اور ا در اتاقک شیشه ای در ورودی دانشکده برای ایجاد انگیزه در دانشجویان و اساتید قرارداده است، چه انگیزه ای بالاتر از این.

او با تلاش بسیار آزمایشگاهی برای ادامه اختراعات خود ایجاد کرد و در خانه ای در نزدیکی آنجا سکونت گزید. روزی پسر نوجوان او هراسان و با وحشت به اتاق پدر آمد و آتش گرفتن آزمایشگاه دلبند او را خبر داد.

در میان شعله های آتش که بی مهابا زبانه می کشید شعله های کوچک و زیبا و رنگارنگ از سوختن عنصر فسفر نیز دیده می شد.این رنگ های زیبا توجه ادیسون را جلب می کرد. با دیدن این رنگ های دلپذیر ادیسون شروع به شادی کرد و به فرزندش گفت این رنگ های زیبا تو را به وجد نمی آورد و شادمان نمی کند. فرزند تصور کرد پدر به دلیل آتش گرفتن آزمایشگاه دلبندش دیوانه شده است لذا از او پرسید که آیا شما برای سوختن و نابودی آزمایشگاه دلبند خود نگران نیستید؟ ادیسون پاسخ داد: خیر چرا نگران باشم مردم آمریکا به زودی برای من آزمایشگاه کامل تر ، مجهزتر و زیباتری خواهند ساخت. این آزمایشگاه به کمک مردم آمریکا ساخته شد و با تلاش فرزندان و نوادگان ادیسون تبدیل به بزرگترین شرکت جهان یعنی جنرال الکتریک گردید که یکی از تولیدات آن موتور هواپیماهای مسافربری است.

هنگامیکه به ساختار سازمانی این شرکت نگاه می کردم در میان مدیران به نام های زیادی با پسوند ادیسون برمی خوردم. آفرین براین فرزندان که برای بهروزی بشریت میراث پدر را زنده و گرامی داشتند.

سرگذشت موتور سیکلت هارلی دیویدسون عبرت انگیز:

فکر می کنم اکثر ما با این موتور سیکلت پر هیبت آشنا هستیم. در شهر ویسکانسین درایالات متحده آمریکا با همکاری برادران ویلیام، آرتور، والتر دیویدسون و ویلیام هارلی ساخته شد. شرکت هارلی دیویدسون رشد زیادی کرد، معروف شد و فروش آن به اقصی نقاط جهان گسترش یافت. هنوز در بعضی از خانه ها از جمله در خانه همسایه ما این موتور سیکلت وجود دارد. با آغاز عصر الکترونیک بسیاری از ماشین آلات از حالت تمام مکانیکی به ادوات الکترونیکی تبدیل شدند. من مزایای عصر الکترونیک را درک نمی کردم تا در شرکتی با مشاوره من ماده ای شیمیایی از خانواده استون ها نظیر دی استون و تری استون ساخته شد و قرار شد جایگزین یک ماده شیمیایی وارداتی که مصرف آن 0.5 درصد ماده اصلی بود گردد. مصرف این ماده جدید 0.1 درصد بود. در تمام کارخانه های مصرفی این ماده از پمپ های هیدرولیک روغنی استفاده می کردند که نمی توانست 0.1 درصد را تنظیم کند. بعد از دوسال  تحقیقات دوستان الکترونیک ما وسیله ای ساختند که براساس تغییر فرکانس می توانست با دقت بسیار بالا مقادیر بسیار کمی را توزین کند. من  تجربه کار برروی سیستم های الکترونیکی در تلفیق با سیستم های مکانیکی را تجربه کردم و فهمیدم عصر الکترونیک چه معنایی دارد.

با طلوع عصر الکترونیک موتورسیکلت های مبتنی بر ابزارها و دانش الکترونیک جای سیستم های قدیمی نظیر موتور سیکلت هارلی دیویدسون را گرفت و این شرکت با ضررهای زیادی مواجه شد. شرکت برای جلوگیری از ادامه ضرر و زیان با یک شرکت ژاپنی سازنده موتور سیکلت های جدید شریک شدند و تغییرات زیادی در این موتورسیکلت به وجود آوردند. حاصل کار آنکه شرکت دارای سود زیادی شد. سال ها گذشت علیرغم سود زیاد شرکت فرزندان خانواده دیویدسون متوجه شدند که دیگر اثر قابل توجهی از میراث پدر باقی نمانده است لذا تصمیم گرفتند با فروش برخی از دارایی های خود و جمع آوری پول، سهام شرکت ژاپنی را خریداری کرده و مجددا موتورسیکلت های قدیمی پدر را تولید کنند. آفرین بر این فرزندان که میراث پدر را گرامی داشتند.

آقای مهرداد محمودیان برادر خانم من که در انگلستان زمانی که من دانشجو بودم با یک دختر خانم زیبا و بسیار متشخص به نام کتی خانم ازدواج کرد. جشن عروسی ایشان در یکی از کاخ های شهر لیدز به طور رایگان برگزار می گردید. وقتی به این کاخ رفتیم در میان چند هکتار زمین های سرسبز که دور آن با دیوارهایی محصور بود کاخ بسیار بزرگ و قدیمی قرار داشت. مراسم شادی درون کاخ و بیرون آن انجام شد. درون کاخ سالن بسیار بزرگی بود که کف آن با یک قالی کرمانی بسیار بزرگ مفروش شده بود. ما خوشحال شدیم به حضار گفتیم این قالی در کشور ما بافته شده و بسیار مفتخر شدیم. درون این باغ عظیم فضای محصور شده ای شاید حدود نیم هکتار با ساختمانی نسبتا کوچک قرار داشت و اطراف این خانه با فنس های توری فلزی محصور شده بود. گفتند این خانه، مالک این قصر و مجموعه چمن زار های بزرگ است که مالکین اولیه قصر آنرا برای استفاده عموم به شهرداری بخشیده اند در خلالی که ما در آنجا بودیم آقای صاحبخانه با اسب خود وارد فضای باغ شد به ما سلام کردند و به سرعت دور شدند. بعدا متوجه شدیم که در بریتانیا تعداد زیادی قصر وجود دارد از جمله قصر تابستانی ملکه ویکتوریا که به شهرداری برای استفاده عموم واگذار شده بود و خانواده ها می توانستند با خودروهای متصل به اتاقکی هفته ها در آن مکان ها اتراق کنند و از تعطیلات خود به خوبی از این فضاهای سالم بهره مند شوند.

هنگامیکه که من برای فرصت مطالعاتی به آمریکا رفتم دو فرزند دختر مرا در مدرسه هاروارد وابسته به دانشگاه هاروارد ثبت نام کردند که چون من قصد مراجعت به ایران را داشتم برای صرفه جویی در مخارج ثبت نام بچه ها را در یک مدرسه دولتی که همه امکانات لازم نظیر مشاوره محصلین خارجی و غیره را داشت ثبت نام کردم. نکته ای که بسیار توجه مرا جلب کرد آن بود که یک اتوبوس زردرنگ که حتما در فیلم ها دیده اید به معلم کلاس بچه ها داده بودند که ایشان بچه ها را از درب منزل آنها تحویل می گرفتند و بعدازظهرها درب منزل تحویل مادران یا پدران آنها می دادند و اگر بچه ها مشکلی داشتند با والدین آنها در میان می گذاشتند یعنی روابط بسیار نزدیک بین معلم و والدین برقرار بود. حقوق راننده را نیز به معلم می دادند به علاوه او روزهای تعطیل یعنی شنبه و یکشنبه خانواده خود را با این وسیله به نقاط زیبا و دیدنی مورد علاقه خانواده می برد.

خاطره دیگری که دارم مالکین شرکت پارس میل لنگ که فعالیت تجاری آن ها در سال 57-58 به مشکلاتی برخورد کرده بود از من درخواست کردند برای آن ها یک فعالیت صنعتی ایجاد کنم. ابتدا ساخت لوله های مسی مطرح شد که مجوز آن برای ما صادر نشد و ساخت میل لنگ پیکان برای اولین بار در ایران مورد نظر قرار گرفت من، یک فارغ التحصیل دانشگاه شریف را که انسانی بسیار با توان و مدیر خوبی بود به این شرکت معرفی کردم و قرار شد در ازای فعالیت های ایشان ۲۰ درصد سهام شرکت را به ایشان بدهند که داده شد و ایشان موفقیت های زیادی را کسب کردند و اکنون در خارج از کشور احتمالا در آمریکا هستند به من هم به خاطر ایجاد این شرکت ۲۰ درصد سهام را دادند که با راه اندازی کارخانه به دلیل علاقه شخصی من به شغل معلمی آن را بدون دریافت وجهی مستردکردم. به هر حال قصد من از طرح این موضوع در رابطه با عنوان مقاله: داستان شرکت پارس میل لنگ از این جهت جالب است که تجربه های مفیدی برای تاسیس شرکت های جدید در کشورما دارد.

هیئت مدیره این شرکت به همراه من از تعدادی از کارخانجات تولید قطعات خودرو بازدید کردیم که مهمترین آن ها شرکت فیات در یوگسلاوی که متعلق به شرکت فیات ایتالیا بود و شرکت لندیس ایالات متحده آمریکا در بریتانیا. در این شرکت ها انواع میل لنگ های خودرو را می ساختند و بازدید ما بسیار مفید بود. یک کارخانه میل لنگ سازی را در یوگسلاوی بازدید کردیم که توسط اتحاد جماهیر شوروی ساخت شده بود. نکات مفیدی را از این بازدید به دست آوردیم. چون شرکت پارس میل لنگ قرار بود دانش فنی تولید میل لنگ را از یکی از کشور های دارنده این تکنولوژی خریداری کند لذا به هیئت ایرانی اجازه بازدید دادند. از کارخانه کوره های برقی یونگر که در ایران از نظر کیفیت سابقه درخشانی داشت نیز دیدن کردیم. این کارخانه قبل از جنگ دوم جهانی ادوات نظامی از جمله تانک تولید می کرد. بعد از جنگ این کارخانه به دانشگاه معروف آخن که در نزدیکی آن ها بود واگذار گردید و فعالیت آن به کوره سازی و صنایع الکترونیک تغییر کاربری داد. من از سال های قبل از فعالیت های پژوهشی بسیار زیاد آن ها همچنین برگزاری کنفرانس های جهانی بسیار متعجب بودم ولی هنگامیکه دانستم که کارخانه به دانشگاه آخن واگذار شده به علت این فعالیت پژوهشی بسیار بالا پی بردم. آلمان ها بعد از اتمام جنگ جهانی دوم به جای تامین صنایع نظامی این شرکت ها را تغییر کاربری داده و صنایع زیربنایی خود را برای نسل های حال و آینده حفظ کرده اند.

خاطره جالب دیگری که در ارتباط به تاسیس کارخانه میل لنگ سازی در ایران دارم روزی برای خرید سیستم قالب گیری و مدل ها به کارخانه ای که درون جنگل بسیار زیبایی قرار داشت رفتیم. قرار ما دیدار با مدیرعامل شرکت بود. ما را به اتاق ایشان راهنمایی کردند. اتاق نسبتا بزرگ و زیبایی بود. از دوطرف با درب های شیشه ای مشرف برجنگل بزرگی بود. مدیرعامل شرکت روی مبلی در نهایت آرامش نشسته بود. ما را دعوت به نشستن کرد. منشی ایشان که در همان اتاق بود از ما سوال کرد چای قهوه یا آب میوه. جملگی گفتیم چای. کف اتاق نوعی پلاستیک ضد صدا بود. منشی با کفش های لاستیکی با نوک انگشتان به گونه ای که صدای پای ایشان آرامش گفتگو های ما را برهم نزد سینی چای را به ما تعارف کرد. افسوس خوردم که چرا ما از چنین فرهنگی برخوردار نیستیم.

یکی از شرکت ها که ماشین های تراش میل لنگ را می ساختند و بعد از اتمام جنگ جهانی دوم تغییر کاربری داده بودند این شرکت مدت دوهفته مارا به بخش تراشکاری میل لنگ بردند. از شرکت های معتبری که برای ماشین آلات آن ها میل لنگ خود را می ساختند شرکت بنز و ولوو بود. بازدید از این شرکت برای ما تجربه های ارزشمندی داشت. روزی من از یکی از مدیران این شرکت پرسیدم که آلمانی های ساکن آلمان شرقی نظیر شما آلمانی هستند به چه دلیل ما دستگاه هایی که از آن ها برای کشورمان می خریم به خوبی دستگاه های شما نیستند و پاسخ داد آن ها در مجموعه ملت های بلوک شرق فولاد خوب در اختیار ندارند. ارتباطات در توسعه صنعتی نقش بسیار مهمی دارد و اصولا در خلاء، هیچ صنعتی رشد نمی کند. به نظر من یکی از دلایل عمر کوتاه صنایع ما نبود ارتباطات است. بازار، نفوذ فناوری و غیره، خلاء ارتباطات در توسعه صنایع یک اصل اساسی است.

قرار شد شرکت ایران خودرو تجهیزات تولید میل لنگ را به شرکت پارس میل لنگ واگذار کند. این کار سریعا انجام شد و تنها چیزی که می ماند دانش فنی تولید بود. به شرکت تالبوت مراجعه کردیم آنها گفتند مدل ها، ماشین های قالب گیری پوسته ای و فرایند ریخته گری را از شرکتی انگلیسی خریداری می کنیم این شرکت سالهاست با ما کار می کند. وقتی به این شرکت مراجعه کردیم گفتند که بازدید از این مجموعه ممنوع است زیرا ما مدل های خود را از طریق ریخته گری دقیق تهیه می کنیم و بازدید از این بخش ممنوع است. به هر حال با اصرار ما مدیر شرکت که فرد بسیار متین و با ادبی بود با بازدید ما موافقت کردند با این شرط که همه مدل ها و ضمائم آن ها در این شرکت ساخته شود. من ضمن بازدید چون تجربه قابل توجهی در طراحی داشتم متوجه نقایصی شدم و به آهستگی موارد را به مهندس خودمان آقای مهندس سلیمی که فارغ التحصیل دانشگاه شریف بودند انتقال دادم و ایشان اصرار داشتند که من این موارد را بازگو کنم و بدانند که ما هم با این فناوری ها آشنایی داریم. در ادامه بازدید من به یک نقص بزرگ طراحی برخورد کردم و احساس کردم لازم است این مورد گفته شود تا میلنگ های ما دچار مشکل نشوند. مدیر شرکت از من سوال کردند که آیا برای اثبات این ادعا مدارکی دارید گفتم بله به هر کتاب طراحی مراجعه کنید با این اشکال مواجه می شوید. گفت مثلا چه کتابی گفتم چند جلد مجموعه metals handbook ایشان تعدادی از طراحان را صدا زدند و اکثرا دارای مدرک PhD بودند. اما اصولا با مجموعه مرجع metals handbook آشنا نبودند. تحت شرایط پیش آمده مدیر شرکت گفتند که شما طراحی را خودتان انجام بدهید ما مدل ها و ضمائم آن را طبق طراحی شما می سازیم. من بعد از این جلسه به دوستان گفتم اگر قرار است طراحی را خودمان انجام دهیم ما در کشورمان قالب سازان بسیار خوبی داریم. به هر حال مدل ها، قالب و غیره توسط شادروان دکتر غلامحسین دانشی پدر شکل دادن فلزات ایران ساخته شده و این محصول با دانش فنی بومی سالهاست در خدمت صنایع خودروسازی کشور است.

مش قربانعلی مالک ماشین سازی تبریز و راست یا دروغ دریافت کننده 446 میلیون و 332 هزار دلار ارز دولتی ۴۲۰۰ تومانی به اتهام اخلال در نظام ارزی کشور راهی زندان شد.

هرگاه به ماشین سازی تبریز فکر می کنم این صنعت عظیم کشور که برای برپایی آن چه انسان هایی زندگی خود را برای آن فدا کرده اند. جوانی من چگونه برای حل مشکلات و پیشرفت این کارخانه طی سال های طولانی به هدر رفت. آیا عدم شایسته سالاری گماردن اشخاص به مشاغل بزرگ یکی از علل عمر کوتاه سازمان های اقتصادی در کشور ما نیست و نبایستی در کشورمان ضوابط درستی برای تصدی گری مشاغل کشوری در نظر گرفته شود.

آقای chuck feeney به اتفاق همسرش در یک خانه ساده استیجاری در شهر سانفرانسیسکو زندگی می کند. آن ها علیرغم آن که بسیار ثروتمند هستند با حداقل هزینه  زندگی و بسیار ساده زندگی می کنند. ساعت مچی ارزان، لباس های بسیار ساده، دوری از تجملات خانه و غیره روش زندگی آن هاست. او اتومبیل شخصی ندارد و با اتوبوس رفت و آمد می کند. او اطلاعات خود را در یک ساک پلاستیکی حمل می کند و به دفتر خودش می برد.

اما او در کمال ناباوری تا به حال ۸ میلیارد دلار از ثروتش را صرف امورخیریه کرده است. او برای خودش مقتصد است اما برای دیگران دست و دل باز است. او کمک های مالی زیادی به دانشگاه ها در آمریکا و نقاط دیگر جهان کرده است. در زمینه های بهداشتی کمک به نوزادان معلول کمک های بسیاری نموده است. او شدیدا از مطرح شدن نامش پرهیز دارد و کمک های او محرمانه انجام می شود. او به هیچ وجه علاقه ای به تمجید از خود توسط دیگران ندارد. هنگامیکه نشریات پی به ماجرای ایشان بردند او مجبور به مصاحبه شد و گفت ما لخت و بدون لباس به دنیا می آییم و وقتی از دنیا می رویم کفن ما جیب ندارد تا چیزی را در آن برای خود ذخیره کنیم. این درس بزرگی برای همه ی ثروتمندان جهان است.

یکی از مهم ترین عوامل عمر کوتاه شرکت های ایرانی آن است که فرزندان و وارثان بنیانگذاران شرکت دیگر علاقه ای به حفظ میراث والدین خود ندارند. در این جهان فردگرایی افزایش شدید قیمت زمین و دیگر اموال و لذت بردن از مواهب زندگی عامل مهمی برای فروش شرکت های ایرانی است.

خوشبختانه به طوریکه شنیده ام در قانون جدید تجارت تمهیداتی برای جلوگیری از هدر رفتن سرمایه های مادی و معنوی و حفظ تجربیات ارزشمند شرکت های موجود در نظر گرفته شده نظیر شرکت های صد ساله حتی هزارساله در کشور های ثروتمند جهان در کشور ما نیز شاهد هدر رفتن این سرمایه های ارزشمند نباشیم ضمن آن که فرزندان می توانند از سود شرکت ها که جزو سرمایه های ملی شده اند همواره بهره مند شوند ضمن آن که میراث گرانبهای والدین خود را برای نسل های آینده باقی بگذارند.

پرویز دوامی

استاد دانشگاه صنعتی شریف